دوشنبه، بهمن ۱۵، ۱۳۸۶

به یاد همه سربداران تاریخ ایران


نك ناز ز من و نیاز از عشق - قبله منم و نماز از عشق

از لاله نماز صبح خیزد - از چشم شقایق اشك ریزد

بوی تو تراود از زبانم - ریزد گل یاس از دهانم

بندد در زندگی برویم - بندد در غم به گفتگویم

ریزد سحر عطر عشق برباد - شیرین كند آرزوی فرهاد

آهسته ترك كه یار خفته است - ای مرغ، مخوان بهار خفته است

ای روز، تو را به جان خورشید - ای شام، تو را به جان ناهید

ای تشنه، تو را به آب سوگند - ای عشق، تو را به خاك سوگند

جز عشق دگر سخن مگوئید - غیر از گل عاشقی مبوئید

آن خسته ی مانده در كویر است - آهوی نگار اگر اسیر است

زان پیش كه سر بریدش از تن - آبی بدهیدش از دل من

آبی كه زچشم عشق جوشید - آهوی دل منش بنوشید

نوشید صدای عشق را جان - پرواز گرفت سوی جانان

جانان من آفتاب فرداست - عشقم نفس صدای دریاست

من آب ز چشم باغ نوشم - تن را، به شب آفتاب پوشم